جمهوریهای اوستیای شمالی و جنوبی، به علت داشتن زبان ایرانی و خصوصیات فرهنگی مشترک با سرزمین ایران، همواره مورد توجه قفقازشناسان بودهاند. متأسفانه به دلیل جدا شدن این منطقه از مرزهای ایرانزمین در ...
بیشتر
جمهوریهای اوستیای شمالی و جنوبی، به علت داشتن زبان ایرانی و خصوصیات فرهنگی مشترک با سرزمین ایران، همواره مورد توجه قفقازشناسان بودهاند. متأسفانه به دلیل جدا شدن این منطقه از مرزهای ایرانزمین در جنگهای ایران و روس و همچنین به وجود آمدن شوروی کمونیستی در قرن بیستم، اوستیا هویت گذشتة خود را به فراموشی سپرد و ایرانیان نیز به همین علل از اوستیا جز نام نشنیدند. در این نوشتار سعی خواهد شد دلایلی علمی مبتنی بر پژوهشهای تاریخی دربارۀ ریشۀ مشترک آسیها (اوسِتها) با ایرانیان و همچنین یکی بودن آنها با سکاها، سرمتها و آلانها، و ادامهدهندۀ فرهنگ و تمدن ایرانی در شمال دریای مازندران و جبال قفقاز، با بررسی میدانی ارائه شود.
شناخت در این زمینه و بررسی تاریخ و فرهنگ این تیرۀ ایرانی، کمک شایانی به بازشناسی فرهنگ ایرانی در قفقاز و گسترۀ جهان ایرانی میکند. ارتباطات این اقوام تا یک سدۀ پیش نیز با سرزمین ایران ادامه داشت، ولی با از بین رفتن مرز مشترک، دیگر نامی از آسیها در تاریخ ایران شنیده نشد. همچنین، حوادث اخیر در منطقۀ اوستیا و درگیریهای قومی و نظامی، باعث شد توجهی دوباره به منطقة اوستیا شود که میتواند در سیاست قفقازی نظام جمهوری اسلامی ایران جای بگیرد و ارتباطات از طریق شناخت بیشتر طرفین از یکدیگر به وقوع بپیوندد. به همین منظور، نگارنده در سال گذشته سفری ششماهه به منطقۀ اوستیای شمالی داشت و توانست دادهها و اطلاعات میدانی مناسبی را در حوزۀ تاریخ و فرهنگ اوستها و نگاه آنان به ایران جمعآوری نماید.